طاق بستان
طاق بستان که مردم کرمانشاه به آن «طاق وسان» نیز میگویند، در بخش شمال شرقی شهر کرمانشاه واقع شده و با وجود تلاشهای فراوان برای ثبت جهانی، هنوز در فهرست آثار جهانی یونسکو قرار نگرفته است. با این حال، این موضوع چیزی از ارزش تاریخی و هنری آن کم نمیکند. ساخت این مجموعه به قرن سوم میلادی برمیگردد. در دورانی که پادشاهان ساسانی بیشتر تمایل داشتند پیکرههای خود را در اطراف تخت جمشید بسازند، اردشیر دوم تصمیم گرفت این محل را برای تراشیدن نقشهای شاهانه برگزیند.
در آن زمان، موقعیت جغرافیایی طاق بستان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت و محیطی سرسبز و خوش آبوهوا بود. این ویژگیها باعث شد تا این محل برای ساخت نقوش ساسانی برگزیده شود. ارزش هنری و تاریخی این مجموعه باعث شده که همواره مورد توجه پژوهشگران، مورخان و علاقهمندان به هنر کهن ایرانی باشد. طاق بستان جلوهای از هنر، مهارت و ذوق ایرانیان آن زمان را به نمایش میگذارد.
بر روی سنگهای این مجموعه، لحظات مهمی از تاریخ ساسانیان به تصویر کشیده شده است. از جمله این صحنهها میتوان به تاجگذاریهای اردشیر دوم، شاپور دوم، شاپور سوم و خسروپرویز اشاره کرد. کتیبههایی به خط پهلوی نیز در این محل دیده میشود که به روشنی وقایع آن دوران را روایت میکنند. با گذشت زمان، طاق بستان بارها مرمت و بازسازی شده است. پیشتر بازدیدکنندگان میتوانستند به داخل طاقها وارد شوند، اما امروزه برای حفظ و جلوگیری از آسیب، عبور از محدوده اصلی بنا ممنوع شده و با ایجاد یک جوی آب، مرزی بین بازدیدکنندگان و بنا به وجود آمده است. فضای سرسبز اطراف، همراه با دریاچهای آرام و چشمهای طبیعی، طاق بستان را به مکانی دلنشین برای گذران وقت تبدیل کرده است. حضور پرندگان در آب نیز زیبایی محیط را دوچندان میکند. اگر از هر کرمانشاهی نشانی این مکان را بپرسید، بهراحتی راهنماییتان خواهد کرد. کافی است مسیر بلوار طاق بستان را در پیش بگیرید و با عبور از یک میدان، پس از پیمودن مسافت کوتاهی به مقصد خواهید رسید.
بلوار طاق بستان از دیگر جذابیتهای شهری است که محلیها از آن به عنوان مسیر پیادهروی و ورزش نیز استفاده میکنند. درختان بلند این بلوار در هر فصلی جلوهای چشمنواز دارند. درباره نام طاق بستان نیز گفته میشود که واژه «طاق» به همان معنای طاق، «و» به معنای «از» و «سان» به معنای «سنگ» در زبان کردی است؛ بنابراین مفهوم کلی آن «طاقی از سنگ» یا «طاق سنگی» میشود. در منابع مختلف تاریخی، نامهای دیگری چون شبدیز، قصر شیرین، طاق وسطام، طاق بیستون و طاق بهستون نیز برای این اثر ذکر شده است، اما عنوانی که بیشترین تطابق را با ویژگیهای اثر دارد، همان «طاق وسان» است. طاق بستان در گذشته شکارگاه شاهان ساسانی بوده و ویژگیهایی دارد که آن را از سایر سنگنگارهها متمایز میکند. برخی پژوهشگران معتقدند این مجموعه از نخستین نمونههایی است که قواعد نقاشی در آن رعایت شده و بهگونهای زنده و ماهرانه در دل سنگ تراشیده شده است.
در دل کوه، دو طاق چسبیده به هم از جنس سنگ خام خاکستری رنگ به چشم میخورد. هر قسمت از این مجموعه داستان ویژهای از دوران ساسانی روایت میکند. مهمترین بخش آن، طاق بزرگی است که صحنهای از تاجگذاری خسروپرویز را به تصویر میکشد؛ پادشاهی زرهپوش بر اسبی ایستاده و در اطراف او نمادهای آیینی دیده میشود. این ایوان حدود ۸ متر عرض، ۱۲ متر ارتفاع و ۸ متر عمق دارد. در این قسمت، سه نقش برجسته دیده میشود که پادشاه در میان، فروهر در سمت راست و آناهیتا در سمت چپ او قرار دارند و صحنهای از تاجگذاری اردشیر دوم را شکل میدهند. فروهر، با تاجی کنگرهدار، حلقهای نمادین را به پادشاه اهدا میکند. جامه پادشاه و فروهر شباهت زیادی به هم دارند؛ هر دو شلواری چیندار پوشیدهاند که به مچ پا بسته شده و با کمربند و زیورآلات تزیین شدهاند.
در فضای میان طاق بزرگ و سنگنگاره اردشیر دوم، طاق کوچکی قرار دارد که ابعاد آن شامل ۶ متر عرض، ۵ متر عمق و ۵ متر ارتفاع است. این طاق که یکی از بخشهای مهم مجموعه طاق بستان محسوب میشود، به مراسم تاجگذاری شاهپور دوم و سوم اختصاص دارد. در بخش فوقانی دیواره این طاق دو نقش برجسته و دو کتیبه به خط پهلوی دیده میشود که محتوای آنها نسبنامه و عناوین سلطنتی پادشاهان ساسانی است. ترجمه فارسی کتیبهها، شاپور دوم را پادشاهی مزداپرست، فرزند هرمز و نوه نرسه معرفی میکند. در کتیبه دیگر نیز شاپور سوم با همین عناوین و وابستگیها توصیف شده است.
در کنار این طاق، نخستین نقشبرجسته طاق بستان دیده میشود که به تاجگذاری اردشیر دوم، نهمین پادشاه ساسانی، اختصاص دارد. شاه در میانه صحنه ایستاده و با دست چپ شمشیری را گرفته، در حالی که با دست راست حلقهای روباندار از اهورامزدا دریافت میکند. در پشت سر شاه، چهرهای با هالهای از نور ایستاده که برخی آن را میترا و برخی زرتشت دانستهاند. پایین صحنه، نقش ژولیان امپراتور روم دیده میشود که در جنگ شکست خورده و به اسارت درآمده است. چهره پادشاه با ابروهای برجسته، چشمهای درشت، ریش فرفری، موی بلند و زینتآلاتی همچون گوشواره، گردنبند و دستبند نشان داده شده است. پشت سر شاه، نقش امشاسپند وهومن قرار دارد که در باور زرتشتی، میانجی انسانها و اهورامزدا به شمار میرود.
در بخش دیگری از طاق بستان، صحنهای از شکار گوزن به چشم میخورد که در قابی به ابعاد ۴ در ۶ متر حجاری شده است. در این نقش، گوزنها توسط فیلبانان در سه ردیف به سمت شکارگاه هدایت میشوند. گوزنهای اهلی با روبانهایی بر گردن از دیگر گوزنها متمایز هستند. تصویر پادشاه در حالی حک شده که بر اسبی سوار است، شمشیری بر کمر دارد و کمانش بر گردن آویخته شده و زنی در پشت سر او چتری را بر فراز سرش نگه داشته است. زنان در سه صف حضور دارند که در دو صف ایستادهاند و در صف سوم در حال نواختن سازهای موسیقی هستند. صحنههایی از رامکردن گوزنها نیز در این بخش دیده میشود. در ادامه، شاه در حال تعقیب گوزنها نشان داده شده و در بخش پایانی، او در حالی که شکار را به پایان رسانده، با کمانی آویخته بر گردن تصویر شده و شترسوارانی مشغول حمل گوزنهای شکار شده هستند.
نقش برجسته دیگر که به صحنه شکار گراز اختصاص دارد، در قابی با ابعاد ۶ در ۴ متر تراشیده شده است. در این تصویر، شاه در قایقی ایستاده و در حال تیراندازی به سوی دو گراز است که در حال فرار هستند. همراه او چهار نفر دیگر در قایق دیده میشوند؛ دو نفر پاروزن، یک نفر خدمتکار و دیگری نوازنده چنگ. در سمت چپ صحنه، دوازده فیل دیده میشوند که هر کدام دو سوار دارند و مشغول بیرون کشیدن گرازها از پناهگاه هستند. پشت قایق پادشاه، قایق دیگری با نوازندگان زن قرار دارد. شاه در انتهای صحنه در حالتی ایستاده به تصویر کشیده شده که کمان در دست دارد و نشانگر پایان شکار است. در قسمت پایانی نیز پنج فیلسوار مشغول جمعآوری گرازهای شکار شده هستند.
در نقش برجستهای که سوارکاری زرهپوش را به تصویر میکشد، چهره فرد نیمرخ و بدنش از روبهرو نمایش داده شده است. این سوارکار که بر اسبی نیرومند سوار است، نمادی از شکوه و توانمندی شاهنشاهان و مردم ایران به شمار میرود. گرچه شناسایی دقیق این چهره ممکن نیست، برخی آن را به یک رزمجو و برخی دیگر به خسروپرویز نسبت میدهند که بر اسب معروف خود، شبدیز، سوار است. کلاهخود بر سر این فرد، صورتش را میپوشاند و تنها چشمان او دیده میشود. بر کلاه، تاجی نیز قابل مشاهده است. پیراهنی مزین به نقش پرنده و ارغن، به تن دارد و زرهی زنجیرمانند روی آن تا زانو امتداد یافته است. کمربندی نقشدار نیز بر تن او دیده میشود. تیردانی به حمایل بسته و نیزهای بلند در دست دارد و سپری دایرهای نیز برای دفاع همراه اوست. اسب با آذینهایی مانند منگوله تزئین شده است.
در دوره قاجار، سنگنگارهای توسط محمدعلی میرزا، فرزند فتحعلیشاه، به این مجموعه افزوده شد که لطمه زیادی به جلوه تاریخی آن وارد کرد. این نقش، شاهزاده و دو پسرش را به تصویر میکشد، در حالی که آغاغنی، خواجهپاشی شاه، در برابرشان ایستاده است. ناصرالدینشاه در سفرنامهاش به زشتی این اثر اشاره کرده و از آن بهعنوان لکهای بر پیکره طاق یاد کرده است. این نقش آنقدر ناهماهنگ و بیظرافت اجرا شده بود که روی آن را رنگآمیزی کردند.
در کنار اهمیت تاریخی این مجموعه، وجود چشمهای که در دوران باستان منبع تأمین آب کشاورزی و شرب بوده، به ارزش آن افزوده است. این چشمه همچنان جریان دارد و آب شرب روستای طاق بستان را تأمین میکند. آب زلال و خنک آن، بهویژه در روزهای گرم تابستان، جلوهای خاص به این ناحیه داده است. موزهای در نزدیکی این محوطه قرار دارد که به موزه سنگ شهرت یافته و آثاری از دوران ساسانی و اسلامی در آن نگهداری میشود. سنگهایی مزین به تصاویر آناهیتا، اهورامزدا، درخت زندگی، تندیسهایی از پادشاهان و بازماندههایی از کاخ قصرشیرین در آن دیده میشود.
آبوهوای این منطقه بهسبب قرار گرفتن در ناحیهای کوهستانی، معمولا خنک و مطبوع است. در بهار طبیعتی سرسبز، در پاییز منظرهای رنگارنگ و در تابستان هوایی معتدل فضای اطراف را دلنشین میسازد. در زمستان نیز برف چهرهای تازه به مجموعه میدهد. در این میان درختی کهنسال با قدمتی بیش از ۶۰۰ سال، در محوطه قرار دارد که به نمادی از طاق بستان تبدیل شده و ثبت عکس با آن برای بسیاری جذاب است.
طاق بستان در گذر زمان از آسیبهای بسیاری رنج برده است. حملات متعدد اقوام مختلف، از اعراب گرفته تا نیروهای بیگانه قرون اخیر، موجب تخریب بخشی از آن شدهاند. برخی حکایات از تاراج سنگهایی که با جواهر تزئین شده بودند، سخن میگویند. همچنین عوامل طبیعی نظیر رانش زمین، نفوذ آب، و رشد خزهها باعث فرسایش تدریجی نگارهها شده است. با وجود این صدمات، اثر همچنان استوار باقی مانده است.
برای سفر به طاق بستان، خرداد تا اوایل شهریور زمان مناسبی است. در این بازه، دمای هوا ملایم و طبیعت اطراف در بهترین حالت خود قرار دارد. بهار با آبوهوای مطبوع و مناظری سرسبز یکی از دلپذیرترین فصلها برای بازدید است. پاییز نیز با رنگهای متنوع خود، جلوهای منحصر بهفرد به مجموعه میبخشد. زمستانها بهدلیل سرمای شدید، زمان مناسبی برای بازدید نیستند.